در استنفورد که باشی این که یاهو و گوگل و سیسکو و قبل از آنها اچ پی از آن سر برآورده اند توجهت را جلب می کند، در راهروی ورودی دانشکدة برق یک نمونه از نوسان سنج صوتی که هیولیت و پاکارد به عنوان پروژة کارشناسی ارشدشان طراحی کرده بودند و به تاسیس شرکت اچ پی انجامید، و در دانشکدة کامپیوتر اولین کامپیوتری که گوگل روی آن به عنوان پروژة دانشجویی شروع شد، آدم را به فکر می اندازند. در و دیوار پر از آگهی است برای جذب همکار برای تاسیس شرکت نوپا! و من که به عنوان پژوهشگر مهمان به استنفورد آمده ام به دنبال راز و رمز درة سیلیکون بودم ولی قبل از آن، راز استنفورد را در دو چیز دیدم. اول نظام آموزشی بسیار پویا و راز دیگر استنفورد در این است که هر پروژه ای اعم از پروژه های پژوهشی یا پروژه های دانشجویی به دنبال نتیجه هستند،
سوالاتی برای ما دانشگاهیان:
- چه گونه نظام آموزشي ما مي تواند از نظام قالبي و انعطاف ناپذير به نظامي پويا و خلاقيت پرور تبديل شود تا نوآوري و حل مسئله در مقياس جهاني آرمان همة جوان ها باشد؟
- چه زيرساختهاي اقتصادي، حقوقي و مالي براي ايجاد فضاي کسب و کار جهت فعاليتهاي نوآورانه و دانشبنيان مورد نياز هستند؟
- چه گونه فضاهايي به عنوان مرکز رشد در نقاط مختلف کشور درست کنيم تا در چنگال ديوان سالاري يا رانت بازي اسير نباشند تا بتوانند به طور واقعي به خلاقيت و نوآوري جوان ها کمک کنند؟
- چه گونه از ايرانيان موفق در عرصة کارآفريني براي توسعة فناوري در کشور کمک بگيريم و به جوان هايي که در چرخش نخبگان به نقاط ديگر جهان مي روند کمک کنيم تا با کار خلاقانه به کارآفريني توجه داشته باشند؟
مطالعه این کتاب به اعضای هیات علمی و دانشجویان پیشنهاد می شود.