شاید بزرگترین چیزی که در سازمان ها فراموش کرده ایم این است که انسان ها برای ما کار می کنند.پس برجسته ترین استراتژی بی ارزش است، اگر انسان ها نتوانند آن را بپذیرند و در آن مشارکت کنند.

دانلو خلاصه کتاب هنر مشارکت آفرینی

mosharekat

دانلو خلاصه کتاب هنر مشارکت آفرینی

 

همکاران عزیز، این هفته پس از مطالعه خلاصه کتاب هنر مشارکت آفرینی، شما را به خواندن این داستان کوتاه نیز دعوت میکنم:

حکیم بزرگ ژاپنی روی شن ها نشسته و در حال مراقبه بود
مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر!
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن!
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا!
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: کوتاهش کن!
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا!
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند. مرد این بار گفت: نمی دانم! و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید.
حکیم، خطی بلند کنار آن خط کشید و گفت: حالا کوتاه شد!

این حکایت، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد:
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند.
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده.
با کوتاه کردن دیگران ما بلند نمی شویم و برعکس؛ بازتاب رفتار ما باعث کوتاهی مان می شود...