به عقيده برنارد فراري، نويسنده کتاب "قدرت شنيدن"، «قوي شدن در گوش دادن بعنوان مهمترين مهارت اصلي در تجارت و رمز کار براي ايجاد بينش و ايدههاي خوب و جديد است که منجر به موفقيت شود»، با اينکه بيشتر افراد سعي ميکنند نحوه ارتباط را ياد بگيرند و ياد بگيرند چطور ايدههايشان را موثرتر بيان کنند، با اينحال راهشان اشتباه است و فرصتهاي اشتباهي را پيش رويشان قرار ميدهد.
براي اينکه شنوندهاي خوب باشيم چه بايد بکنيم؟
سه قدم تا تبديل شدن به شنوندهاي خوب
۱. برخورد محترمانه
بهترين شنوندهها تشخيص ميدهند که نميتوانند بدون گرفتن اطلاعات از اطرافيانشان موفق شوند. وقتي براي ايدهها و نظرات ديگران ارزش قائل شويد، احتمال رفتوآمد کردن آنها با شما بيشتر بوده و ايدهها و اطلاعاتشان را بيشتر در دسترس شما قرار ميدهند که موجب رشد شده و احتمال موفقيت را بالا ميبرد.
براي شنونده خوبي بودن بايد اطلاعات مهم را از ديگران گرفته تا به آنها براي ارائه ايدهها و راهکارهاي جديد کمک کنيد. به عبارت ديگر، شنوندههاي خوب سريع پاسخ حرفهاي طرف مقابلشان را نميدهند يا نميگويند که کجاي حرفشان اشتباه بوده است؛ آنها فعالانه گوش داده و بعد سوالات محترمانهاي ميپرسند که نهايتاً به کشف راهکارها يا برنامههاي عملي کمک ميکند. همچنين خيلي مهم است که بدانيد پرسيدن سوالات محترمانه به اين معني نيست که اين سوالات نميتوانند سخت يا کنايهدار باشند. رمز اين کار اين است که سوالات را به طريقي بپرسيد که جريان سيال مکالمه را حفظ کرده و توليد فکر و ايده کند.
۲. بيشتر گوش کنيد، کمتر حرف بزنيد.
برنارد فراري قاعده ۲۰\۸۰ را طراحي کرده است که در آن فرد مخاطب بايد ۸۰ درصد از مواقع و خود فرد ۲۰ درصد مواقع صحبت کنند. او همچنين تلاش ميکند که اين ۲۰ درصد از زمان را صرف پرسيدن سوالاتي درمورد حرفهاي مخاطب کند تا گفتن حرفهاي خود. او ميگويد با اينکه مقاومت در برابر ميل به حرف زدن درمقابل گوش دادن کار دشواري است اما با تمرين و صبر ميتوانيد کنترل اين تمايل را به دست آورده و کيفيت و تاثير گفتگوهاي خود را بالا ببريد. گاهي نياز به قطع صحبتهاي طرف مقابل است تا گفتگو پيش رفته و هدايت شود. با اينحال توصيه ميشود که اين کار محترمانه انجام شود تا انتقال اطلاعات طرف مقابل مختل نشود.
۳. به چالش کشيدن تصورات
«شنوندههاي خوب به دنبال درک و به چالش کشيدن تصوراتي هستند که در زير پوسته هر گفتگو پنهان است». يکي از فاکتورهاي مهم در خوب گوش دادن اين است که براي به دست آوردن چيزي که از مکالمه ميخواهيد و گرفتن تصميمات درست، بايد آماده به چالش کشيدن تصورات و فرضيات قديمي خود باشيد.
اين تغيير رويکرد هم سريع و راحت حاصل نميشود. تغيير دشوار است. علاوه بر اين، انجام کاري متفاوت هميشه خطري ديگر به کار اضافه ميکند. اما بستن ذهن به سمت ايدهها و افکار جديد هم خطر به دنبال دارد. اگر هميشه اين رويکرد را داريد که ميدانيد چه چيزي بهتر است، فرصتهاي کشف چيزهاي بهتر را از دست ميدهيد. همانطور که بعضي افراد نسبت به بقيه نويسندههاي بهتري هستند، بعضي هم شنوندههاي بهتري هستند. اما، با تشخيص تواناييها و ضعفهاي فردي خود و استفاده از اين استراتژيها براي گوش دادن، هر فردي ميتواند به شنوندهاي خوب تبديل شود و درنتيجه تصميمگيريهاي بهتري داشته باشد.